حرفهای پدر ژپتو

دٌخْـتــَرآنهــ ـهایـِ پُـر دَردِ مَنـ

ايـنجـآ بـآيـَב مـَرב بـآشــــ ـے تـآ بـפֿـوآهـے زَטּ بـآشــــ ـے......

صفحه اصلي | عناوين مطالب | تماس با من | پروفايل | قالب وبلاگ



حرفهای پدر ژپتو

در روزهایی که دلم شکسته بود

یاد حرفهای پدر ژپتو به پینوکیو افتادم که میگفت:

پینوکیو چوبی بمان آدمها سنگی اند.

دنیایشان قشنگ نیست .

اما این روزها آرامم...

آن قدر که

از پریدن پرنده ای غافل نشده و در هیچ خیابانی گم نمیشوم .

این روزها آسان تر از یاد میروم

و آسان تر فراموش می کنند...می دانم !

اما شکایتی ندارم ...

آرامم گله ای نیست ...

انتظاری نیست ..

اشکی نیست ...

بهانه ای نیست .

این روزها تنها آرامم..

یک وحشی آرام .

آنقدر آرام

که به جنون چندین ساله ام شک کرده ام

می ترسم نکند مرده باشم و خودم هم ندانم ؟

مینویسم دوستت دارم

و قایمش میکنم تو به دردزندگی نمیخوری...

توراباید نوشت

و گذاشت وسط همان شعرها و قصه هایی گه از آنجا آمده ای...

دلم یک غریبه میخواهد

که بیاید بنشیند فقط سکوت کند

و من هی حرف بزنم و بزنم .

بزنم تا کمی کم شود اینهمه بار!

بعد بلند شود برود ..

انگار نه انگارنبود، پیدا شد .

آشنا شد ،دوست شد،،مهرشد ،عشق شد ،یارشد

تار شد ،بد شد درد شد گم شد...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پنج شنبه 27 فروردين 1394برچسب:, ساعت 1:49 توسط Unfamiliar

http://cafe70.ir/ind...یتی-کافه-هفتاد/